سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بپرس و خودداری مکن و شرم مدار که این دانش را نه متکبّر و نه کمرو فرا نمی گیرند . [امام باقر علیه السلام ـ در پاسخ به پرسشهای ابو اسحاق لیثی ـ]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

کلیه آیات  عنوان بیست و ششم : 80 توبه ، 42 فاطر

 

اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ?80?

چه براى آنان آمرزش بخواهى یا برایشان آمرزش نخواهى [یکسان است‏حتى] اگر هفتاد بار برایشان آمرزش طلب کنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزید چرا که آنان به خدا و فرستاده‏اش کفر ورزیدند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى‏کند (80)

 

 

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِن جَاءهُمْ نَذِیرٌ لَّیَکُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا ?42?

و با سوگندهاى سخت‏خود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هرآینه هشداردهنده‏اى براى آنان بیاید قطعا از هر یک از امتها[ى دیگر] راه‏یافته‏تر شوند و[لى  ] چون هشداردهنده‏اى براى ایشان آمد جز بر نفرتشان نیفزود   (  42  )

 

واژگان :

فلن یغفر : پس هرگز نمی بخشد

فسق : نافرمان ، خارج شده از اطاعت خدا

استکبار : تکبر و بزرگ طلبی

نفور : گریز و نفرت

احدی الامم : هر یک از امت ها ّ یکی از امتها

  

آنچه را که از نوع ارتباط منافق و مشرک با خدا خواهیم گفت دلایل هدایت نشدن این دو طایفه خواهد بود و اینکه چرا این دو فرقه هرگز هدایت نخواهند شد و به تعبیر قرآن که از واژه ( لن ) یعنی نفی ابد نمودن استفاده کرده است برای هر دویتای این نوع تفکر یعنی منافق و مشرک کلمه ( فاسق ) را قرآن استفاده کرده است .

اگر به این کلمه فکر شود پی خواهیم برد که این طایفه فاسق دو کار عمده در جهان هستی انجام میدهند که همین دو کار و یا هر یک از این دو کار باعث هدایت نشدن آنان برای ابد می گردد و هدایت نشدن آنان دلیل عمده آن می باشد این دو عمل عبارتند از 1- انکار خدا و در نهایت انکار ( توحید ) و یگانگی او 2- انکار پیامبران و در نهایت ( نبوت ) بنا براین دو اصل  ذکر شده از اصول دین در این جا رخ نموده و اهمیت آنان در جهت هدایت جوامع بشری ملموس می گردد .

بی جهت نیست که گفته شود اگر کسی یکی از این دو اصل را جهت هدایت نپذیرد هرگز هدایت نمی شود و عجب است که قرآن از این رفتار هدایت نشدن انسانهای فاسق با نام ( سّنت ) خداوندی نام می برد و در میان 70 بار استغفار در هر امری در مقیاس دنیایی چنین بنظر میرسد که  نشدن و انجام نپذیرفتن آن کاملا مشهود می باشد و کمتر کسی هست که به این مسئله رسیده باشد ، لذا برای فاسقان استغفار را امری نشدنی می نماید و برای آنان استغفاری وجود نخواهد داشت پس میتوان برای فاسق دو ویژگی مهم را بر شمرد و برایشان تصور کرد اول آنکه فاسق همواره قسم را به نا حق خورده و به هیچ عهد و پیمانی با خدا پیبند نیست و دوم اینکه انکار همه واضحات جهان هستی است و دوری از راه و رسم عبودیت خدا که شامل همه پدیده هایی که به نوعی با زندگی انسان در همه شئونات آن مرتبط می شود باعث هدایت نشدن فاسق است و همین امر باعث می گردد که انسان فاسق هرگز روی سعادت را به خود نبیند البته شاید این خوشی در چند روزه این دنیا نصیب آنان بطور نسبی برای انسان فاسق کردد اما هرگز سعادت ابدی شامل حال آنان نخواهد شد .

یک موضوع جالب دیگر که قابل بحث نیز می باشد پرداختن به واژه ( احد الامم ) است ، برای این واژه دو تعبیر در نظر هست اول اینکه ( از هر امتی کسانی هدایت یافته می شوند ) و دوم اینکه ( یکی از امتها هدایت یافته می شود ) که با هر دو تعبیر به بخشندگی عام و خاص خداوند باید استناد کرد ، این خود ظرافتهایی را یاد آور می شود که اشاره به رحمانیت و رحیمیت خداوندی دارد .

صرف نظر از این دو موضوع چنانچه انسان ایمان به خدا و پیامبران راستین او داشته باشد و این قلب انسان پر از امید به هدایت خدا گردد دیگر برای انسان مومن و مومنه تفاوتی در هدایت نخواهد داشت چه بصورت عام و یا خاص چون در هر دو صورت شامل انسان مومن می گردد ، که باز این هم خود نشانه دیگری بر اثبات هدایت نیافتن فاسقان به شکل ابدی آن خواهد بود خداوند انشالله ما را از سالکان راه و طریقت خویش و قرآن قرار دهد انشالله .

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 91/10/9::: ساعت 6:55 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ