سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس باید آن را بطلبد؛ حتی اگر در دست شروران باشد . [امام علی علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا

کلیه آیات : 181 اعراف – 125 نحل – 135 طه – 24 سبا – 30 نجم – 22 ملک – 7 قلم – 10 بلد

وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ 181اعراف  و از میان کسانى که آفریده‏ایم گروهى هستند که به حق هدایت مى‏کنند و به حق داورى مى‏نمایند (???)

ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ 125 نحل  با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏اى] که نیکوتر است مجادله نماى در حقیقت پروردگار تو به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه‏یافتگان [نیز] داناتر است (???) ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى 30 نجم  این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته [نیز] آگاه‏تر است (??)

وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ 10بلد

هر دو راه [خیر و شر] را بدو نمودیم (??)

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ 11 بلد

و[لى] نخواست از گردنه [عاقبت‏نگرى] بالا رود (??)

انسانها در مسیر هدایت دو دسته هستند  :

1-   کسانی که در صراط مستقیم هستند

2-   کسانی که در صراط ضلالت هستند

اما گروه اول طبق آیه شریفه181 اعراف  کسانی هستند که خود رسول اند ، این افراد از رسولانی که به آنان وحی می شود آغاز می گردد و به انسانهای عادی ختم می گردد ، در واقع هر انسانی رسولی است در هدایت خود ، خانواده ، جامعه .

 در ادامه این آیه به ارتباط هدایت ، حق ، و عدالت می رسیم : کسی که هدایت می کند به سوی حق و راستی به معنای عام وخداوند به معنای خاص این فرد علاوه بر اینکه عادل است به عدل هدایت می کند ، نمی توان تصور کرد کسی خود به راه عدل نباشد و گفتار او در رسیدن انسانها به عدالت تاثیر گذار باشد ، هدایت چون حق و عدالت یکی از امور جاریه هستی است ،‌ هر نکته ، هر مخلوق و ... نشانه های جریان هدایت در هستی است ، هستی بر اساس رسیدن انسان به هدایت بنا شده و خواست خداوند هدایت همه انسانها است با این وجود چگونه انسان ها به این دو دسته تقسیم می شوند ؟‌گفتیم اختیار انسان مهمترین عامل این تقسیم بندی است ، در راه مسیر هدایت انسان یا تحت تاثیر هوای نفس یا تحت تاثیر شیطان و ... قرار گرفته و برای نرفتن در مسیر هدایت بهانه جویی می کند (آیات 10 و 11 بلد ) ، انسان موجودی بهانه جو است و برای هر عمل ناشایست خود توانایی پیدا کردن بهانه را دارد مثلا در ایه 134 طه خداوند اشاره می کند که گروهی می گویند چرا بر ما وحی نشد ؟ یا در جایی دیگر بهانه می آورند چرا پیامبر دارای دارایی و ثروت نیست ، چرا بر بشری وحی شده است و ... که به این بهانه بسیار اشاره شده است .

گفتیم گروه اول که انسانهایی هدایت شده هستند می توانند رسول باشند و هدایت کننده حال سوال اینجا است شیوه این هدایت چگونه باید باشد خداوند در ایه 125 نحل می فرمایند با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏اى] که نیکوتر است مجادله نماى ،‌یعنی این هدایت باید با تکیه بر دانش ،‌حکمت و علاوه بر این به شیوه نیکو ، اندرز نیکو استوار باشد ، در تمام طول رسالت پیامبر توجه به این نکته دیده شده است ،‌هدایت به زور نیست بارها خداوند در قران به پیامبر می فرمایند تنها اندرز دهنده هستی و خدا بهتر می داند چه کسی هدایت می شود و چه کسی هدایت نمی شود

برای هدایت کردن عالم بودن شرط مهمی است که باید ملکه وجود باشد تا کسی به چیزی که می خواهد هدایت کند علم نداشته باشد این هدایت صورت نمی گیرد زیرا به راحتی می توان با علم کاملتر در برابر آن دلیل و استدلال اورد .

سبیل :‌راه ، راه روشن و واضح ، اندوختن دانش ، حج کردن ،‌ هر کاری نیکی که خدا فرمان داده است

صراط : راه ، طریق

در باب صراط طبق سوره حمد ما دو صراط بیشتر نداریم که صراط هدایت وصراط ضلالت است ، صراط کوتاهترین راه در رسیدن به هدف است ، انسانی که قصد دارد به هدایت برسد ناگزیر باید در صراط هدایت واقع شود تا سریع و آسان به هدایت خداوند برسد ، اما سبیل می تواند بسیار باشد ، هر کار خیری می تواند سبیلی برای رسیدن به صراط هدایت باشد ، هر نشانه در دنیا مثل مال و فرزند و... سبیلهایی هستند که در صورت استفاده الهی از آنها انسان را به صراط مستقم هدایت می کشاند ،‌طبق تعریف سبیل همه کارهای خیر وفروع دین سبیل رسیدن هستند که باید چشم باز کرد و زیرکانه از ان برای رسیدن به صراط مستقیم استفاده کرد به همین دلیل است که تاکید می کنند مومن زیرک است ،عکس  آن هم وجود دارد ، هر شری هر گناهی سبیلی است از ضلالت که انسان را به صراط ضلالت که نزدیکترین مسیر ضلالت است می کشاند .

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 89/10/30::: ساعت 1:0 عصر

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

     

    کلیه آیات    عنوان چهارم : 26 و 97 و 185 بقره – 16 مائده – 203 اعراف – 57 یونس – 111 یوسف – 64و 89 نحل – 19 اسراء – 16 حج – 2و 77 نمل – 3 لقمان – 41 زمر – 11 چاثیه – 11 احقاف

    إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ    ? 26 ?     جزء 1  

      

    خداى را از اینکه به پشه اى یا فروتر[ یا فراتر ]از آن مثل زند، شرم نیاید .پس کسانى که ایمان آورده اند مى دانند که آن[ مثل ]از جانب پروردگارشان بجاست ، ولى کسانى که به کفر گراییده اند مى گویند> :خدا از این مثل چه قصد داشته است ؟[ <خدا ]بسیارى را با آن گمراه ، و بسیارى را با آن راهنمایى مى کند، و[لى ]جز نافرمانان را با آن گمراه نمى کند.

      

    یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ    ? 16 ?     جزء 6  

     

    خدا هر که را از خشنودى او پیروى کند، به وسیله آن[ کتاب ]به راه هاى سلامت رهنمون مى شود، و به توفیق خویش ، آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون مى برد و به راهى راست هدایتشان مى کند.

     

     

    واژگان :

      بعوضه : پشه

    فاسق : کسی که از حوزه اطاعت خدا بیرون رفته است

    بین یدیه : امری که پیش رو باشد یعنی در بین دو دست دیدن

    رضوان : رضی ، خشنودی ، رضا مندی

    سبل السلام : راههای سالم

    اولو الالباب : صاحبان خرد

    افک : دروغ ساخته شده ، اقسانه ای قدیمی

     

    از این آیه در اثبات واژه حق نیز استفاده شده که لازم است به آن مراجعه شود برای درک بهتر مسئله و شناختن نشانه های هدایت که عبارتند از نزول وحی ، فسق نداشتن ، ایمان بخدا ، شکر نعمتهای خداوندی ، صراط مستقیم . شناختن کتاب خدا

    آیه 26 سوره بقره : طبق این ایه ( فاسقین ) هدایت نمی شوند در مقابل این فسق باید ایمان به خدا داشت که این ایمان داشتن ( حق خداوندی ) است برای جلو گیری از فسق و دوری از ایمان فقط با کفر و پوشاندن حقیقت خداوندی در باطن انجام می پذیرد واراده خداوندی بر ضلالت و هدایت انسانها یکسان است هم هدایت او و هم ضلالت او کثیر و بسیار است گم کردن این هدایت با توجه به کثرتش باعث عذاب است و تنها عمل انسان باعث رستگاری و یا ضلالت خودش می گردد و این ضلالت از آن فاسقین است تعریف فسق اینچنین آمده کسی که از هدایت خدا بیرون رفته است و دیگر امیدی بر اصلاح او نیست .

    آیه 97 سوره بقره : کسی که دشمنی و عداوت با جبرئیل ملک نزول وحی بورزد و این نزول بر قلب مبارک پیامبر نازل می شده است یعنی مطهر ترین مکان موجود در هر انسانی که فی حد النفسه جایگاه خداوند است و به تعبیر دیگر می تواند محل نزول وحی و الهام در مراتبی پایین تر بر هر کسی باشد اما به شرط صدق هر انسانی و صدق نیز به تعبیر آیه باید تایید ملک مقرب نزول وحی باشد .

    آیه 185 سوره بقره : در این آیه تاکید بر نزول قرآن در ماه رمضان با تاکیدات زیاد می باشد بر هدایت مردم و بینه نمودهای آشکار از هدایت و این کتاب و تاکید بر روزه و صیام که خداوند راضی به سختی برای انسان نیست و هم چنین آسانی دین را فراهم کرده است و این هدایت زمانی شامل حال انسان می گردد که انسان ( شاکر ) خداوند باشد و این شکر در ایام روزه داری بسیار بجا بروز میکند بعد از گرسنگی و تشنگی آنگاه قدر نعمتهای الهی شناخته شده و خود به خود از درون انسان شاکر نعمات خداوندی میگردد .

    آیه 16 سوره مائده : هداین با خداوند است برای کسانی که ( تبعیت ) کنند از رضوان که در معنای ساده یعنی بهشت و در اصطلاح کلیه اموری که خیر باشد برای رسیدن به بهشت خداوندی که همان راههای سالم یا ( سبل السلام ) که همین امر باعث خروج انسان از ظلمت خواهد شد وهدایت به نور که چنین هدایتی را ( صراط مستقیم ) نامیده اند .

    آیات 203 اعراف و 57 یونس و 119 یوسف و 64 ، 89 نمل : در این آیات توجه به خود کتاب شده است که باعث هدایت است هر چند که بهانه گیری برای آوردن ( موعظه ) بزرگ و شفافی برای دلهای بیمار و هدایت و رحمتی است بر بندگان خداست و عبرت آموز بودن این کتاب و بازگو کننده تمام اسرار جهان هستی برای خردمندن است یعنی این کتاب جهت هدایت بوده و سفیهان و کم عقلان اصلا به ساحت مقدس آن راهی ندارند و این کتاب جز برای رفع اختلاف ادیان و باورهای مردم کتاب دیگری نیست و این کتاب راهنمای کل جهان هستی است اگر با دیده عاقلانه به آن نگریسته شود این کتاب بشارتی است بر انسان و احسانی است نیکو از جانب پروردگار و مهم تر اینکه وقتی انسان دست به دامن این کتاب می شود طبق ایات قرآن حافظ انسان دیگر کسی نیست جز همین کتاب عظیم و بزرگ و باید بدانیم که انکار این کتاب خود شکنجه و عذابی است بر انسان زیرا که گفتیم هدایت فقط در سایه این کتاب مقدور است و غیر از این یعنی شکنجه انسان به جهت دوری از این کتاب و بحث دیگر که باقی می ماند که باید گفته هم شود و با روان و جان انسان هم در ارتباط است اینکه زمانی از نظر روانشناختی اضطراب و دل شوره به انسان دست میدهد که انسان علم و آگاهی علم نسبت به آنیده خویش نداشته و همین امر باعث دلشوره و اضطراب و نگرانی می گردد ، هنگامی که انکار کتابی که پر است از نور و روشنایی واگر  میان همه واقعیت ها از حضور این کتاب در زندگی خویش آنرا  از خود دور کنیم پریشانی جایگزین همه باور و اعتقاد انسان می گردد و تمام پلیدیها و افکار ناشایست هجوم آورده و آرامش درونی انسان دچار دست خوش هر گونه حوادثی می گردد که این خود بزرگترین و درد آور ترین شکنجه ها برای انسان می باشد .

     

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 89/10/25::: ساعت 6:34 عصر

    به نام خدا

     شرایط هدایت خداوند

        115 توبه – 27 رعد -82 طه – 122-123- طه – 24 حج -54 نور -69 عنکبوت – 5 لقمان – 6 سبا -3 زمر – 13 شوری –5 محمد

     

    وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى یُبَیِّنَ لَهُم مَّا یَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ و خدا بر آن نیست که گروهى را پس از آنکه هدایتشان نمود بى‏راه بگذارد مگر آنکه چیزى را که باید از آن پروا کنند برایشان بیان کرده باشد آرى خدا به هر چیزى داناست 115 توبه

     

    وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى

    و به یقین من آمرزنده کسى هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و سپس هدایت می شوند 82 طه

    وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ 24 حج  

    و به گفتار پاک هدایت مى‏شوند و به سوى راه [خداى] ستوده هدایت مى‏گردند 24

     

    قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ 54 نور

    بگو خدا و پیامبر را اطاعت کنید پس اگر پشت نمودید [بدانید که] بر عهده اوست آنچه تکلیف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستید و اگر اطاعتش کنید راه خواهید یافت و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشکار [ماموریتى] نیست 54 نور

    آنانند که از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و ایشانند که رستگارانند (?)

    ُوْلَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 5لقمان آنانند که از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و ایشانند که رستگارانند (?)

    الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ 4 لقمان

     [همان] کسانى که نماز برپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و [هم] ایشانند که به آخرت یقین دارند (?) لقمان

    شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ  13

    از [احکام] دین آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که در باره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه‏اندازى مکنید بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوى آن فرا مى‏خوانى گران مى‏آید خدا هر که را بخواهد به سوى خود  برمى‏گزیند و هر که را که از در توبه درآید به سوى خود راه مى‏نماید (??) شوری

    در تعریف هدایت عام گفته شد هدایتی است که شامل همه انسانها می گردد ، همه انسانها بدون هیچ شرطی توانایی رسیدن به این هدایت را دارند ، وسایل این هدایت هم بیان گردید که پیامبر ، کتب الهی و فطرت به طور کلی و الهامات ... به طور جزئی می باشد ، هدف خداوند هم رساندن همه انسانها بدون هیچ شرطی به هدایت است ، اصل این هدایت هم از جانب خود خداوند صورت می گرد ، اما از آنجا که در کنار همه این وسایل انسان بر پایه اختیار آفریده شده می تواند از این ابزار هدایت استفاده کند و هم می تواند چشم بر این ابزار ببندد، انتخاب با خود انسان است ، عده ایی پس از این ابزار هدایت عامه، چشم بر هدایت می بنندد این افراد از مراحل بعدی هدایت بی بهره می مانند کسی که اولین پله ها را نپیماید از پیمودن مراحل بعدی بی بهره خواهد ماند این اصل رفتن در یک مسیر است ... اما کسانی با توجه به همان فطرت پاک و تعقل در رسالات پیامبران و کتب الهی به حقانیت این وسایل ایمان می آورند این عده آمادگی پیمودن مراحل دیگر هدایت را دارا می باشند، برای سیر این مسیر راه کارهای پیشنهادی طی مسیر را فراگرفته و عمل می کنند ، زیرا ماندن در اولین قدم این مسیر باعث درجا زدن انسان می شود ، تلاش برای رفتن و رسیدن شرط رسیدن به هدایت است که خود انسان باید ان را بپیماید ... انسانی که خواهان رفتن است و خواستار مراتب بالاتر هدایت دستورالعملهایی نیاز دارد به بیان دیگر انسان نیازمند بکن ، نکن هایی است که از راه نماند و راه برایش روشن باشد، این مسیر توسط خود خدا روشن شده است ، همه این راه کارها در کتب آسمانی به خصوص قرآن بیان شده است که در ذیل به چند نمونه از این راه کارها که توسط خود خداوند برای انسان بازگو شده است و وسیله گذر از هدایت عامه و رسیده به هدایت خاص است بیان می گردد.

    1-   عمل به خواسته های خداوند :که به روشنی از طریق پیامبران به انسان ابلاغ می گردد . 115 توبه

    2-   توبه :‌در مسیر هدایت به دلایل بسیاری از جمله هوای نفس – شیطان – طمع و... ممکن است انسان منحرف شود و نور را نبیند ، این انسان بعد از مدتی وقتی به ابزارهای هدایت نگاهی دوباره می اندازد از انحراف خویش شرمنده می گردد و اگر نبود مسیر توبه همه راه های هدایت نیمه رها می شد ، خداوند با شناختی که از انسان دارد و مشرف به نقاط ضعف و قوت اوست توبه را وسیله ایی دیگری برای هدایت نهاده ، حتی برای برخاستن دوباره انسان نوید دوست داشتن توابین را به انسان داده، و یکی از وسایل هدایت توبه را قرار داد ، که توبه همچون وسایل عام دیگر چون کتب و پیامبران عام است ولی تنها برای کسانی است که ایمان ابتدایی را داشته باشند ،مسیر را بشناسند و انحراف از مسیر را نیز بشناسند اما پس از توبه برای ادامه مسیر باید گوش به فرمان خدا بود و مجری دستورات او .82-122-123- طه ( پذیرش توبه حضرت آدم )

    3-   کلام پاک :اثر بخشی وسایل هدایت آنجا نمود پیدا می کند که به زیباترین بیان موجود ابلاغ می گردد، پیامبر وکتب پیامبران در بر گیرنده روان ترین، ساده ترین، زیباترین، نوع بیان برای هدایت هستند یکی از شیوه های هدایت بیان شیوا و زیبا است ،که به آن هدایت صورت می گیرد و از انجا که هر انسان در صراط مستقیم پیامبری است برای خود و اطرافیان اقتدا به پیامبر وقرآن فرض راه هدایت خود ودیگرا است ، انسانها با شیوه ایی غیر از کلام پاک هدایت نمی شوند، باید در مسیر هدایت پاک گفت و پاک شنید تا با چشم بینا انتهای زیبای هدایت را دید.24 حج

    4-   اطاعت : یکی از راه های رسیدن به هدایت و گذشتن از هدایت عام و رسیدن به هدایت خاص اطاعت است، این اطاعت نه اطاعت از هر حاکم و زورمندی است ، بلکه تنها اطاعت از پیامبر و کتب الهی که اطاعت از خداوند است تعریف می شود ، این درجه همان یقینی است که انسان دارای ایمان قلبش به آن مطمئن است که پیامبر و کتاب از جانب خداوند آمده، در اطاعت از پیامبر شک به دل راه نمی دهد و تسلیم وفرمانبردار خواهد بود .54 نور

    5-   عمل : هر جا خداوند در قرآن به ایمان اشاره کرده بلافاصله عمل صالح نیز آمده، ایمان بی عمل صالح کامل نیست و هدایت بی عمل قابل تعریف نیست انسانی که خواهان رسیدن به هدایت خاص پیامبر است و چشم بر افق حب پروردگار دارد باید پس از اعتقاد به اصول حقه دین فروع دین را دانسته و سر بر اطاعت و عمل نهد به همین دلیل راه های رسیدن به هدایت جهاد – نماز – زکات ذکر شده است .69 عنکبوت – 4،5 لقمان – 5 محمد

    6-   اتحاد و عدم تفرقه در دین :یگانگی بین افرادی که یک هدف را دنبال می کنند یکی از مهمترین علل پیروزی و رسیدن به هدف است در باب هدایت و دین مداری خداوند فرمان به اتحاد وعدم تفرقه مداری می دهد تا با عدم تفرقه قدرت خداجویان افزونی یافته و علاوه بر رسیدن جمع به هدایت واقعی ،عده ایی ضعیف که توان مقابله با سختیها را ندارند با قدرت جمع قدرتمند شوند ودر پس این قدرت افراد بیشتری هدایت یابند.13 شوری

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: دوشنبه 89/10/20::: ساعت 1:34 عصر

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ