سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر دو پایم را در این لغزشگاه استوار ماند چیزهایى را دگرگون کنم . [نهج البلاغه]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آیات عنوان هیجدهم : 73 و 101 آل عمران ، 46 نساء ، 32 محمد

وَ لا تُؤْمِنُوا إِلا لِمَن تَبِعَ دِینَکمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَن یُؤْتى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَاجُّوکمْ عِندَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشاءُ وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ(73)

وَ کَیْف تَکْفُرُونَ وَ أَنتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ ءَایَت اللَّهِ وَ فِیکمْ رَسولُهُ وَ مَن یَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِى إِلى صرَطٍ مُّستَقِیمٍ(101)

 

واژگان :

 

 

یحاّج : مجادله می کند ، حجت می آورد

عصم : پناه می برد ، مستمسک می شود

واعنا : رعایت کن ، مهلت ده ، از ریشه رعونه به معنای کودنی و حماقت است

شاقّو : مخالفت کرد ، در افتاد

 

در یک نگاه واقع بینانه و عمیق به موضوع و عنوان مورد بحث باید گفت که یکی ازعو   الی که در انحراف از هدایت باعث و مانع همواره    هدایت بوده و هست همانا وجود ادیان و اهل کتاب می باشد که هم چنان اصرار به پایبند بودن به دین گذشته خود با وجود حضور دین اسلام هست و این امر یکی از عوامل باز دارنده انسانها به سمت و سوی هدایت است ، البته این هدایت نه از آن جهت که باور های این ادیان مقبولیت خویش را بر اثر مرور زمان از دست داده اند ، هر چند که این عامل نیز در این موضوع تا حدود زیادی موثر است ، اما آنچه که مقبولیت ادیان و اهل کتاب را متاثر از خود کرده است و آنان را در مقابل واژه شریف ( هدایت ) قرار داده است برداشتهای نا صواب از این ادیان و بدعت هایی است که در این ادیان گذاشته شده است ، و این بدعت ها بعنوان و نام این ادیان ثبت گردیده است ، و در زندگی گروندگان به این ادیان نیز اعمال می گردد ، زیرا باور به هم کیش و هم دینان خود قطعا راه هدایت را در این نوع انسانها مسدود نموده و رسیدن به حقیقت و هدایت را چیزی شبیه به محال می نماید ، و این نوع تفکر از دین و باور های انسان خود انسان را بطور کلی از درک حقایق روشن دین باز می دارد .

 

در جهان امروز معمولا وقتی از دین صحبت می شود در واقع این نوع ادیان در ذهن تداعی شده و قیاس می گردد و دین ستیزی نیز دست آورد این نوع ادیان و تفکر دینی است و این امر در کلیه جوامع اروپایی نیز دیده می شود و باورهای دینی در این روزگار قیاس با ادیانی می شود که یا بطور کامل مسخ شده اند و یا بسیاری از احکام آن را از خود حکم شریعت و دین تهی کرده اند .

هر چند که پاره زیادی از این احکام  در این ادیان نیز رعایت شده و می شود و ماندگاری آنها نیز به همین جهت است که احکامی از این ادیان اجرا می شود و گرایشهایی هم در بسیاری از جوامع به این ادیان وجود دارد . زیرا مفاهیم بلندی چون فضل و بخشش که در همه ادیان بطور اساسی یاد آوری شده است باعث هدایت نسبی می گردد و در بین جوامع گشایشی ایجاد می کند .

اما آنچه که این ادیان را ملعبه دست انسانها قرار داده است جا به جایی کلمات است که با حیله ای قوی ترفندی ادبی  انجام پذیرفته و انحراف کلمات دین و هم چنین زبان بازی و طعنه پردازی به دین در همه این ادیان پیشین دیده می شود ، و انحراف همه این ادیان هم به همین شکل بوده و مشخصه بارزی که می توان از این ادیان مسخ شده و دست مالی شده نام برد ( عناد ) اهل این ادیان است که اشکارا اعلام می کنند که ما پیام قرآن و دین خدا را شنیده ایم و حتی گاه بیان می شود که فرمان دین را هم برده ایم ، اما همه اینها فقط در کلام و انحراف کلمات صورت می پذیرد .

یقینا تنها ناجی بشر در قرون متمادی بعد از اسلام همین کتاب قرآن بدون تحریف و دست خوردگی است که سیانت و نگهداری از آن بعهده خود خداوند بوده است که هرگز در این قرون پر فتنه برای دین خدشه ای بر آن وارد نشده است بنا به مدعای خود قرآن ، لذا لعنت خداوند شامل کسانی خواهد شد که به شکل های مختلف در پوشاندن دین حق تلاش کردن تا کفر بورزند برای بدست آوردن ثروت ودنیا و لعنت خداوند .

  

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: جمعه 90/6/18::: ساعت 12:14 عصر

      بسم الله الرّحمن الرّحیم

    کلیه آیات    عنوان شانزدهم : 71 انعام ، 30 اعراف ، 4 حج ، 24 نمل ، 37 زخرف ، 25 محمد

    انعام : قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ    ? 71 ?     جزء 7  

    بگو> :آیا به جاى خدا چیزى را بخوانیم که نه سودى به ما مى رساند و نه زیانى ، و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم ؟ مانند کسى که شیطانها او را در بیابان از راه به در برده اند، و حیران[ بر جاى مانده ]است ؟ براى او یارانى است که وى را به سوى هدایت مى خوانند که <:به سوى ما بیا> .بگو <:هدایت خداست که هدایت[ واقعى ]است ، و دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

    اعراف : فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ    ? 30 ?     جزء 8  

    [در حالى که ]گروهى را هدایت نموده ، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است ، زیرا آنان شیاطین را به جاى خدا، دوستان[ خود ]گرفته اند و مى پندارند که راه یافتگانند.

     

    واژگان :

     نرّد : باز گردانده می شود

    اعقاب : پاشنه های پا ، پشت سرها ، عقیده گذشته

    نسلم : تسلیم شویم ، گردن نهیم

    سعیر : آتش بر افروخته

    وجد : یافتن ، دریافتن ، پیدا کردن

    ادبار: نسبت ها ، پیشینه

     هدایت یک امر الهی و آسمانی و پاک است     ، اما برای رسیدن به این پاکی و بزرگی باید همواره از این خاکدان با همه نا پاکی ها و پلیدیهایش گذشت و هدایت را یافت ،  البته مسیر این گذر طولانی نیست زیرا اولین گام این است که  باید از شیطان درون و یا نفس اماره که همان شیطان کوچک می باشد و همیشه جان ما را مورد هجمه قرار می دهد دوری کرد اما آیا این مسیر به این نزدیکی که از درون هر کسی شروع می شود به همین سادگی خواهد بود ؟ .

    یک سئوال اساسی ذهنم را همواره دچار چالش می کند که چرا این همه راههای گناه آلود که از خلقت انسان همواره انسان را مبطلا به خود کرده است و دقیقا هم همه این راهها را خداوند در قرآن گوش زد نموده و آنرا بسیار واضح و روشن بیان کرده و در واقع همه راهکارهای عملی مبارزه با این سیاهی ها را یاد آوری کرده چگونه است که در طول این تاریخ دیرینه نتوانستیم از حیله ها و طرفند های تکراری و تکراری شیطان و نفس اماره رهایی یابیم ؟ .

    پاسخ به همه کجروی های انسان (( غفلت در عین غفلت )) از شیطان است که اگر به اولین غفلت راه پیدا کنیم غفلت از شیطان بسیار ساده و آسان خواهد بود اما چگونه است که ما این غفلت را پیدا نمیکنیم ؟ بازهم پاسخی ساده و اما سهل ممتنع پیش روی داریم زیرا این غفلت اول همان( غفلت از خداوند است ) و اگر این غفلت باید حل شود پس باید با خدا مانوس شد و این نیز راهی جز نزدیکی به قرآن ندارد و این همان سهل ممتنع است و این همان غفلتی است که دامن گیر ما بوده و هست و خواهد بود .

    گاهی فکر میکنم چرا این همه سفارش برای شروع به هر کاری باید با ذکر ( بسم الله ) باشد خوب این کار ساده و کاربردی است اما چقدر عامل به آن وجود دارد و این هم همان سهل ممتنعی است که از آن یاد کردیم . عجایب بر خوردهای انسان با شیطان همانطور که عرض شد زمانی بروز میکند که حیله های مکرر و امتحان شده اقوام و جماعات و ملل های مختلف با شیطان باز از این انسان سر می زند و هرگز هم از خاطر و یاد انسان نمیگذرد که از همه تجربه های طول تاریخ بشری پند و اندرز بگیرد و این همه نزدیک شدن به شیطان و دیدن سر نوشت اقوام برای انسان عبرت آموز نمی گردد و دل انسان هم از نوشتن چندین باره آن خنگ نمی شود .

    برای این همه بیخردی در مقابل شیطان و از طرفی طمع شیطان برای هلاکت مردم راهکارهای شیطان هموارهکار ساز شده تا شکار انسان برای شیطان آسانتر شود و خصلتهایی را از این همزیستی با شیطان برای ما ارث میگذارد که در جای خود برای هر یک از این صفات و خصلتها میتوان بحث مفصلی نمود اما این خصلتها عبارتند از 1- نخوت و غرور 2- تکبر و خود پسندی 3- نشناختن ذات خداوندی 4- نشناختن فلسفه وجودی پیامبران خدا  لذا باید بدانیم که هدایت خواستن ، از غیر خدا مثل بت و یا تبعیت از نفس گام نهادن در مسیر غیر تکاملی است که هیچ سودی برای انسان نداشته و اگر زیانی وارد نکند در چنین وضعیتی جز سر گردانی و حیرانی برای انسان چیز دیگری نصیب انسان نمی گردد .

    مسیر هدایت برای هر کسی بقدری روشن و واضح است که هرکسی اگر از مسیر هدایت عقب نشینی داشته باشد و این مسیر را طی نکند (ضلالتش هم قابل رویت و هم قابل پیش بینی است) و این نیز خود از الطاف خفیه الهی است که میشود هدایت و ضلالت را دید و از آن مهمتر اینکه میتوان پیش بینی کرد .

    لطافت و ظرافت هدایت مانند جام بلور چنان برای هر کسی روشن است که اصلا قابل انکار نیست و وضوح آن بقدری چشم نواز است که حتی در زندگی روزمره نیز قابل رویت است ، زیرا چنانکه خداوند متعال نویده داده است فطرت بشری همواره رو به سوی هدایت دارد مگر آنکه انسان خود دانسته از آن سر باز زند و خود را مستوجب عذاب الهی قرار دهد به جهت اختیاری که دارد .

    کلام قرآن همواره هدایت را از طرف خدا محقق شده می داند و ضلالت را نیز بر انسان از طرف خودش و متاثر بودن از عوامل بیرونی نیز محقق شده می داند این عوامل بیرونی جدای از هوای نفس که متاثر از شیطان می باشد آتش افروزی نموده و همه این دنیا را با زیبایی هایش برای انسان زیبا و دلربا جلوه می دهد تا جایی که پیروی و دنباله رو بودن از این خواسته ها راحت ترین کار ممکن بنظر می رسد زیرا زیبا نمایی و جلوه نیکو دادن به کار ها برای انسان کاری عادی است و اغوی و فریب انسان با همه این زیبایی ها کار شیطان است که قسم خورده نزد پروردگار برای انسان است تا قیامتی که بر پا خواهد شد و این سختی راه را نشان می دهد همانی که گفتیم .

    با توجه به نزدیکی راه و دشواری آن استفاده از واژه (شیاطین) به شکل جمع از آن رو می باشد که نشان دهنده آن است که در جهان هستی 1- همه آنچه که وجود دارد می تواند هدایتگر انسان به راه باشد و یا اینکه2- خود این پدیده ها بازدارنده انسان ازهدایت  راه هستند  لذا توجه به دنیا از دو دیدگاه بسیار بسیار در جهت هدایت قرار گرفتن انسان اهمیت دارد ، مجالست با شیطان که دیگر در این دنیا برای همگان روشن است می تواند آثار زیانباری را برای ما داشته باشد بزرگترین زیانی که از این رهگذر نصیب انسان میگردد همانا ( بلند بودن آرزوهای انسان ) در مجالست با شیطان است و این بلندی آرزو و خواسته های بشر به جهت بی پایان بودنش (( طول امل )) را به همراه خواهد داشت و در وادی این درازی آرزوها غفلتی خواهد شد که عمق آن برای انسان گم و نا پیدا خواهد بود و سر گشتگی حاصل نا میمون این طول امل است در پایان باید بگویم که بدون استثناء انسانها در دنیا و آخرت دو دسته می باشد و شق سومی نیز وجود ندارد 1- هدایت یافته و 2- هدایت نیافته با امید به هدایت خداوندی انشالله که در آخرت ما نیز از دسته راه یافتگان به درگاه حق باشیم .

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: دوشنبه 90/5/10::: ساعت 1:8 عصر

    به نام خدا

     56   انعام 50 قصص- 29 روم 23 نجم

    قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ 56 انعام

    بگو من نهى شده‏ام که کسانى را که شما غیر از خدا مى‏خوانید بپرستم بگو من از هوسهاى شما پیروى نمى‏کنم و گر نه گمراه شوم و از راه‏یافتگان نباشم

    فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ 50قصص

    پس اگر تو را اجابت نکردند بدان که فقط هوسهاى خود را پیروى مى‏کنند و کیست گمراه‏تر از آنکه بى‏راهنمایى خدا از هوسش پیروى کند بى‏تردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمى‏کند

    بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ فَمَن یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ29 روم 

    نه [این چنین نیست] بلکه کسانى که ستم کرده‏اند بدون هیچ گونه دانشى هوسهاى خود را پیروى کرده‏اند پس آن کس را که خدا گمراه کرده چه کسى هدایت مى‏کند و براى آنان یاورانى نخواهد بود

    إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى 23 نجم

    این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده‏اید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمى‏کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است

    نفس:چشم زدن –روح-خون-جسد-بدن –چشم-هیکل انسان-(نفس الامر :حقیقت عمل )

    شح نفس : خست نفس –بخل – تنگ نظری – حرص 16 تغابن 9 حشر

    وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 9 حشر

    [نیز] کسانى که قبل از [مهاجران] در [مدینه] جاى گرفته و ایمان آورده‏اند هر کس را که به سوى آنان کوچ کرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدى نمى‏یابند و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى‏دارند و هر کس از خست نفس خود مصون ماند ایشانند که رستگارانند  9 حشر

    فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا خَیْرًا لِّأَنفُسِکُمْ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 16 تغابن

    پس تا مى‏توانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید و مالى براى خودتان [در راه خدا] انفاق کنید و کسانى که از خست نفس خویش مصون مانند آنان رستگارانند

    نفس مخلوق خداوند هست به خودی خود هم بد نیست

    از آیات قران می توان معنایی مختلفی از ان برداشت کرد:

    1-  اولین معنی نفس یعنی خود انسان 151 انعام

    2- چیزی که در وجود انسان هست

    3- معنی رو ح هم از نفس قابل  برداشت است 42 زمر ...

    4- معنی جوهره را هم میدهد که خدا می فرماید ما شما را  از نفس واحدی خلق کردیم 1نساء

    یک چیز واحد که خمیره انسان از ان ساخته شده است 189 اعراف ، 6 زمر

    خدا به این نفس چیزهایی عطا می کند، القا می کنه، یاد میدهد و ان  را مختار می کند 10-7شمس

    تقسیم بندی نفس از دیدگاه قرآن

     از نفس اماره – لوامه (2 قیامت) – مطمئنه  

    اماره دستور به بدی میدهد 30 مائده – لوامه وجدان را می سازد و بکن نکن میکند  – مطمئنه اوج خوبی است 27 فجر  

    هوای نفس -وسوسه نفس متعلق به نفس اماره است که ادم رو قلقک میدهد 53 یوسف ،16 ق – بدی را در نظر ادم خوب جلوه میدهد 18 یوسف  ، 96 طه ... شیطان هم همین کار رو می کند اعمال بد ادم را خوب نشان میدهد

    جنس وخمیر مایه نفس برای همه ادمها یکی است ،‌این نفس اگاه هست 14 تکویر  ... فهیم ... خود انسان است  اصلا 33 اسراء

    گاهی انقدرانسان از نفس اماره پیروی می کند و به حرفهای ان گوش میدهد که این نفس اماره میشود  خدا برای او

    أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ 23جاثیه

    پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده‏اش پرده نهاده است آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت‏خواهد کرد آیا پند نمى‏گیرید 23جاثیه

     43 فرقان  ، همه دستورات نفس اماره را انجام میدهد ، در واقع این همان قسمت تاریک وجود خود انسان است که نمود بیشتری پیدا می کند و بر نور و اگاهی انسان غالب میشود ابتدا نفس لوامه شروع به بازداری می کند ، (اینقدر این نفس لوامه مهم هست که خداوند به آن سوگند یاد می کند 2 قیامت) ولی بر اثر تکرار عادت می شود و قبح و زشتی گناه از بین میرود این همان وقت  است که گوش و زبان و دل انسان قفل می شود و کاری از دست وجدان انسان که بهترین قاضی و منصفترین محکمه است برنمیاد ، و وقتی انسان به این درجه می رسد شیطان به راحتی عنان اختیار را به دست گرفته و این دو عامل با هم انسان را به ورطه گمراهی می کشانند ، بی اذن خود انسان و زمینه سازی نفس انسان شیطان هیچ کاری در گمراهی نمی تواند انجام دهد به همین دلیل است که خداوند می فرمایند مکر تو (شیطان ) برای بندگان مخلص من کارساز نیست ، و چون این گمراهی با زمینه سازی نفس انسان صورت گرفته در روز جزا شیطان می گوید خود انسان از من پیروی کرد و بر من گناهی نیست و این گفته او درست به نظر می رسد .

    شح نفس : خست نفس –بخل – تنگ نظری – حرص  16 تغابن 9 حشر

     

    نکته جاب در باب نفس این است که هم معنی روح از آن در قرآن قابل استخراج است 42 زمر  هم معنی جسم ،شاید به این دلیل باشد که مجموعه روح و جسم انسان با هم خود انسان را می سازند و هنگام رسیدن زمان پاداش و کیفر در روز قیامت هر دو دوباره یکی می شوند تا عدالت خداوند اجرا شود و گفته نشود جسم من یا روح من عامل این کار بوده است ، هر دو ( روح و جسم ) چون در ید قدرت انسان هستند و انسان نیز مختار است توام مسئول اعمال هستند ... 5 الإنفطار

    اگر بخواهیم معنی نفس را جسم انسان در نظر بگیریم اینکه خداوند فرموده همه شما را از یک نفس واحد افریدم درست است چون خمیر جسم ما یکی است و اگر روح بدانیم چون همه ما از روح الهی سرچشمه گرفته ایم باز مطلب درست است و این کمال زیبایی خلقت است که ما هم راه های گناه را آموزش دیده ایم هم راههای ثواب را و اختیار با خود ما است با این دانسته ها به کدامین مسیر برویم 40 النازعات، آنان که هوای نفس را معبود خود گرفته اند و در این راه نه خود بلکه دیگران را نیز به ورطه گناه می اندازند هدایت نخواهند شد و آنان که از دانسته های خود سود برده در محکمه نفس لوامه به سمت خیر گرایش دارند به هدایتی می رسند که نفس مطمئنه می خواندنش 40 النازعات  ، نفس مطمئنه همان هدایت پروردگار در سایه سعی انسان است در این وادی شیطان تنها القا کننده وسوسه است نه بیش .



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 90/4/25::: ساعت 11:40 صبح

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ