سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میان او و حقّ انگاشتن باطل، جدایی می اندازد [امام صادق علیه السلام ـ درباره گفته خدای « بدانید که خداوند میان انسان و دلش جدایی می اندازد» فرمود]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

به نام خدا

 43 اعراف- 12 ابراهیم -121 نحل -37 حج-17 محمد-17 حجرات-3 دهر

بر اساس اصل هدایت ، هدایت به دو نوع هدایت اولیه و هدایت ثانویه تقسیم می شود ، هدایت اولیه وسایل و اراده خداوند است که برای هدایت انسان مهیا شده است و هدایت ثانویه خواست وپذیرش انسان می باشد.

خداوند می خواهد انسان هدایت شود و به همین دلیل پیامبران را مبعوث می کند عده ایی از انسانها با توجه به این امر هدایت را قبول کرده  و سر بر آستان بندگی خداوند می نهند ، اینان هدایت را بر اساس اصل اختیار می پذیرند و نتیجه این امر بهشت برین است در آنجا بندگان هدایت را بر اساس خواست خداوند و از  سوی او  می دانند و خداوند هدایت را بر اساس اختیار انسان می داند ،

وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ 43 اعراف

هر گونه کینه‏اى را از سینه‏هایشان مى‏زداییم از زیر [قصرهاى]شان نهرها جارى است و مى‏گویند ستایش خدایى را که ما را بدین [راه] هدایت نمود و اگر خدا ما را رهبرى نمى‏کرد ما خود هدایت نمى‏یافتیم در حقیقت فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند و به آنان ندا داده مى‏شود که این همان بهشتى است که آن را به [پاداش] آنچه انجام مى‏دادید میراث یافته‏اید (43)

 

 

دو سویه بودن هدایت اصل مهمی است که حمد و سپاس را طلب می کند که انسانها وظیفه دارند آن را انجام دهند

.بدین جهت  چون مومنان واقعی به اصل هدایت  و نتیجه ان واقف هستند و به ان یقین دارند بر همه آزارها و اذیت ها و سختیها صبر می کنند ، اصل توکل اینجا معنا می گیرد ، با توکل صبر و در نتیجه هدایت صورت می گیرد ، همه خوبیها  از یک منبع سرچشمه می گیرد ، انسانی که به خصلتی از خوبی خداوند مزین است همه خوبیها را کسب خواهد کرد  وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ 12 و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آنکه ما را به راه‏هایمان رهبرى کرده است و البته ما بر آزارى که به ما رساندید شکیبایى خواهیم کرد و توکل‏کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند

مثل حضرت ابراهیم که از سوی خداوند هدایت شد و به این نعمت ها شاکر بود ، باید هدایت توسط خداوند طوق زرین بر گردن انسان باشد و شکر آن هم واجب است بر هر هدایت شده .

فرد هدایت شد ه باید مانند حضرت ابراهیم عمل کند یعنی علاوه بر شکر وسپاس بر این نعمت به هدایت دیگران بپردازد وشاکر عمل هم باشد  

شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ 121 نحل

[و] نعمتهاى او را شکرگزار بود [خدا] او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد (121)

 

 

، هدایت امری ظاهری نیست امری است که باید در تمام زوایای زندگی انسان اثر خود را بگذارد ، اعتراف به زبان یا چند عمل ظاهری نشانه هدایت نیست ، تقوی نتیجه هدایت است که همه زندگی انسان در جاده فرامین الهی باشد ف اینچنین خداوند همه وسایل را برای شروع و ادامه در اختیار انسان قرار می دهد و بر هدایت انان می افزاید

  لَن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکِن یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنکُمْ کَذَلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ  37 حج

هرگز [نه] گوشتهاى آنها و نه خونهایشان به خدا نخواهد رسید ولى [این] تقواى شماست که به او مى‏رسد این گونه [خداوند] آنها را براى شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده به بزرگى یاد کنید و نیکوکاران را مژده ده (37)

بین هدایت و تقوی یک هم پوششی و هم معنایی وجود دارد که ما را به این نتیجه می رساند که انسانهای با تقوی اهل هدایتند و هدایت شدگان به تقوی می رسند .

از انجا که طبق آیا ت الهی نتیجه هدایت بهشت است و همچنین تقوی می توانیم به این نتیجه مهم برسم که رسیدن به تقوی الهی عین رسدن به بهشت است و تقوی همان بهشت است . وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ 17 محمد

    [ولى] آنان که به هدایت گراییدند [خدا] آنان را هر چه بیشتر هدایت بخشید و [توفیق] پرهیزگارى‏شان داد (17)

 

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: سه شنبه 90/12/16::: ساعت 11:27 صبح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

     کلیه آیات عنوان بیست و دوم : آیه 197 انعام ، 148 و 155 اعراف ، 16 نحل ، 10 طه ، 31 انبیاء ، 63 نمل ، 10 زخرف

     اعراف

    وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى? مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ? أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لَا یُکَلِّمُهُمْ وَلَا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا ? اتَّخَذُوهُ وَکَانُوا ظَالِمِینَ (148)

    قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوساله‌ای ساختند؛ جسد بی‌جانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمی‌دیدند که با آنان سخن نمی‌گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمی‌کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند! (148)

    وَاخْتَارَ مُوسَى? قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا ? فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِیَّایَ ? أَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ? إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِی مَنْ تَشَاءُ ? أَنْتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ? وَأَنْتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ (155)

    موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر می‌خواستی، می توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه می‌سازی؛ و هر کس را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت می‌کنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی! (155)

    نحل

    وَعَلَامَاتٍ ? وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ (16)

    و (نیز) علاماتی قرار داد؛ و (شب هنگام) به وسیله ستارگان هدایت می‌شوند. (16)

    زخرف

    الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (10)

    همان کسی که زمین را محل آرامش شما قرار داد، و برای شما در آن راه‌هایی آفرید باشد، که هدایت شوید (و به مقصد برسید)! (10)

     

    واژگان :

    فصّل : بیان کردن ، جزء به جزء گفتن

    حلّی ( حلیه ) : زیور ها ، طلا ها ، نقره ها

    عجل ( سکون جیم ) : گوساله

    جسد : پیکر ، مجسمه

    میقات : زمان و یا مکان وعده و ملاقات

    امکثوا : مکث کنید ، توقف کنید

    قبس : شعله های آتش

    فجاج : گشاده ، باز ، فراخ

    بعضی از آیات این عنوان مربوط به پست قبلی یعنی نشانه های هدایت می شود که در این پست نیز آورده شده است صرف نظر از این موضوع با توجه به این که طرح چنین مطالبی توسط خود قرآن به زبان پیامبر نیز می باشد در این باره نیز به آن می پردازیم و این شان موضوع را نیز حفظ خواهد کرد .

    پیامبر راستین اسلام در ایاتی با توجه به وجود نازنین خویش می فرماید که خداوند برای نشان دادن عظمت انسان می فرماید که آنچه در زمین و اسمان هست را مسخّر انسان قرار داده ایم تا از طریق نجوم در آسمان بتواند راه یابد به ظلماتی که وجود دارد از یک طرف و هم چنین یاد آوری میکند این ظلمت را در خشکی و دریا و در نهایت در همه جهان آفرینش قرار داده است ، اگر رحمت و لطف خدا نباشد سراسر این جهان برای انسان ظلمت و تاریکی است و نشانه ها و آیات خداوند در جهان به خودی خود هدایت و راهنمایی برای بشر ندارند بلکه این مزیت را زمانی بدست می آورند که از طرف پیامبر برای جوامع بشری یاد آوری می شود و در واقع این وجود مبارک پیامبران الهی است که واسطه خیر خدا بوده و این ایات را معرفی می نماید .

    از دیگر ادله ای که می توان برای هدایت در انبیاء نامبرد حضور ایشان در جوامع خویش است چنانکه نبودن ایشان حتی برای مدت کوتاهی نیز باعث انحراف و ضلالت امت می شود و در این انحراف مجازاتهایی را خداوند برای امت منحرف در نظر می گیرد که مورد در خواست و رضایت پیامبر همان امت می باشد لذا ، مصائب مورد ابتلای امت بسیار بزرگ می باشد که باز با وجود پیامبران قابل تحمل هست ، مصائبی مانند زمین لرزه ، طوفانهای سهمگین ،و یا هلاکت اکثریت یک جامعه و یا گاهی هلاکت همه جامعه آن زمان خود .

    باید در نظر داشت که تمام این مصائب طبیعی و بزرگ نیز ایات و نشانه هایی هستند از خداوند بزرگ که هم می تواند باعث شناخت خداوند بزرگ گردیده و فلاح و رستگاری را برای نوع بشر به ارمغان بیاورد و هم می تواند موجب ضلالت و گمراهی مردم شود این گمراهی گاه آنقدر عمیق می گردد که حتی در زمان گوساله پرستی یک ملت در زمان غیبت پیامبرش حاضر نیست یک سئوال ساده از خویش بکند که چگونه مجسمه طلایی یک گوساله و یا حیوان می تواند نیازهای یک جامعه بشری را حل نماید و جامعه را به سر منزل مقصود برساند این موضوع را اگر سنبلیک هم در نظر بگیریم و در زمانهای حال نیز نگاهی عمیق داشته باشیم خواهیم دید که از طریقی به طریق دیگر قابل تعمیم و گسترش می باشد .

    لذا هر چه دید و اندیشه ما نسبت به  توحید ، نبوت و امامت ژرف تر معطوف شود رسیدن به سر منزل مقصود و هدایت برای نوع بشر آماده تر میگردد و این شناخت هرگز در عمق جوامع بشری رسوخ نخواهد کرد مگر آنکه انسان دل به آموزه های دینی و شناخت هر چه بیشتر اصول یک مکتب و در نهایت شناخت اصول مکتب اسلام بدهد ، سر بلندی جوامع بشری آنگاه رنگ به رخساره دین میکشد که کلیه احکام جاری اسلام در همه شئون زندگی بشر جاری و ساری باشد و باعث فخر و مباهات بشر گردد انشالله .

     



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: سه شنبه 90/11/18::: ساعت 12:46 عصر

     

    به نام خدا

    یکی از نشانه های هدایت توجه به گذشتگان است

    26 نساء 55 کهف-128 طه -104 مائده-22 زخرف

     

    گذشته مایه عبرت است این مهم یک اصل در زندگی انسانها است یکی از مواردی که خداوند برای عبرت انسانها در کتاب الهی به آن بارها اشاره نموده است ، توجه به حال گذشتگان و عبرت آموزی از زندگی و تجارب آنها است ، این امر به چند دلیل مهم است ، اولا خداوند بارها اشاره نموده که این سیر انسانها برای همه انسانها از ابتدای خلقت یکسان بوده و در اصل هدایت هیچ تفاوتی وجود ندارد اگر چه بر حسب موقعیت زمهانها شیوه هدایت متفاوت بوده ولی راه و مسیر همان صراط مستقیم است ،در ثانی انسانها همیشه نیازمند انواع نشانه ها برای هدایت هستند پرداختن به تجربه دیگران و گذشتگان یکی از نشانه هایی است که خداوند به آن توجه دارد

    ثانیا انسانها آنقدر عمر طولانی ندارند که همه چیز را خود تجربه کنند بنابراین اصل بر استفاده از تجربه گذشتگان است به این مهم علاوه بر کتاب الهی و سخن معصومین در همه محافل علمی و ... تاکید شده است .

    پرداختن انسانها در دوران مختلف تاریخ به پیروی از اجدادشان عامل مهمی بوده است که خداوند و پیامبر بارها به این امر اشاره نموده اند ودر باب هدایت خداوند علاوه بر مواردی که در پست های گذشته به ان اشاره شده زندگی گذشتگان را چون آئینه ای در مقابل ما قرار می دهد تا درسی باشد برای استفاده ما گاهی برهدایت صالحان و پیروی از گدشتگان صالح اشاره می کند تا این باب را شناخته و طبق آن گام برداریم

    26 نساء – 128 طه

    یُرِیدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ 26 نساء

    خدا مى‏خواهد براى شما توضیح دهد و راه [و رسم] کسانى را که پیش از شما بوده‏اند به شما بنمایاند و بر شما ببخشاید و خدا داناى حکیم است26 نساء

    وگاهی مسیر انحرافی گذشتگان را مورد توجه قرار می دهد تا انسان را به مسیر اشتباه آنان متوجه کرده و هدایت را برخلاف آن به انسان نشان دهد انسانها در استفاده از این شیوه به  همین روش عمل کرده و می کنند آنان که چشم بصیرت دارند در این تجارب استفاده نموده و راه صواب را طی می کنند عده ایی هم بر اساس غرور قومی ، قبیله ایی ، خانوادگی ... یا هر بهانه دیگر آیین و سیر زندگی گذشتگان را چراغ خود قرار داده و پیرو گذشتگان به جهنمی می روند که در آن به جدل می پردازند که ما بر اساس پیروی شما (گذشتگان )به این جهنم وارد شدیم در صورتی که این بهانه ها قابل قبول نیست .

    قرآن با کلامهای مختلف ما را به سوی هدایت می خواند کاش گوشی داشته باشیم که بشنویم و چشمی که ببینیم و از گروهی نباشیم که گوش دارند و نمی شنوند و چشم دارند و نمی بینند 57 کهف

     

     

    طبق آیات قران کسانی که پیروی از گذشتگان را بهانه عدم هدایت می دانند به قرار زیر هستند :

    ثروتمندان 23 زخرف

     وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ

    بدین گونه در هیچ شهرى پیش از تو هشداردهنده‏اى نفرستادیم مگر آنکه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آیینى [و راهى] یافته‏ایم و ما از پى ایشان راهسپریم

     

    مغروران 25 زخرف

     فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ25

    جاهلان 104 مائده

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ

    چون به آنان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر[ش] بیایید مى‏گویند آنچه پدران خود را بر آن یافته‏ایم ما را بس است آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى‏دانسته و هدایت نیافته بودند.

     

    کسانی که به دلیل پیروی از گذشتگان هدایت را نمی پذیرند نتیجه ایی ندارند جز

    انتقام خداوند 24-25 زخرف

    قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَیْهِ آبَاءکُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ24گفت هر چند هدایت کننده‏تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته‏اید براى شما بیاورم گفتند ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شده‏اید کافریم

    فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ25

    پس از آنان انتقام گرفتیم پس بنگر فرجام تکذیب‏کنندگان چگونه بوده است25

     

    هلاکت توسط خداوند 128 طه

     أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّأُوْلِی النُّهَى

    آیا براى هدایتشان کافى نبود که [ببینند] چه نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که [اینک آنها] در سراهاى ایشان راه مى‏روند به راستى براى خردمندان در این [امر] نشانه‏هایى [عبرت‏انگیز] است.

    عذاب خداوند 55 کهف

     وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى وَیَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا

    و چیزى مانع مردم نشد از اینکه وقتى هدایت به سویشان آمد ایمان بیاورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند جز اینکه [مستحق شوند] تا سنت [خدا در مورد عذاب] پیشینیان در باره آنان [نیز] به کار رود یا عذاب رویارویشان بیاید



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: پنج شنبه 90/11/6::: ساعت 11:52 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ