سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی خدا را جُستم و آن را در دشمنی با معصیت کاران یافتم . [امام صادق علیه السلام]
نُّورٌ عَلَى نُورٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء)

بسم الله الرّحمن الرّحیم 


 


آیه 97 سوره شعراء


تَاللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (97)


به خدا سوگند که ما در گمراهى آشکارى بودیم‏،  «97»


 


نوع قسم با حرف ( تا ) می باشد که در این نوع قسم فقط با اسم جلاله ( الله ) آورده می شود و این نوع قسم یاد کردن دارای کفاره می باشد که باید پرداخت شود، و قسم در این آیه به گذشته سیاه بوده و شامل همه گناهکاران می باشد و همه به خداوند برای نوع گناهشان قسم میخورند و این گمراهی با اقرار خودشان است هم چنانکه در روایت داریم زبان انسان جزو شاهدان رو ز قیامت است .


در آیه شریفه به ماهیتهای روز قیامت اشاره هایی خواهیم داشت تا قسم در آیه مشخص گردد این ماهیتها از روز قیامت چرایی و یا علیت قسم را مشخص می نماید .


 


 1-  ماهیت روز قیامت اینچنین است که کسی نمی تواند دروغ بگوید چون در محضر خداست و حضور مستقیم خداوند حاضر و ناظر است ، برای همین هست که عالم آخرت یک عالم حقیقی و زلال و صادق است ، و کسی جرات دروغ گفتن ندارد چون همه در قیامت راستگو هستند حتی بد کاران و گنهکاران ولی آنها انتظار عذاب رفتارهای دنیایی خودشان را می کشند که این خود نوعی عذاب است .


 


2-  ماهیت روز قیامت جاودانگی است و پوسیدن و فنا شدن در آن راهی ندارد به این جهت است که  هم نعمتهای آن و هم عذاب آن جاودانه است و هیچ انسان عاقلی یک حیات ابدی را به یک زندگی چند روزه دنیایی نمی فروشد و این صداقت او نیز از این جهت ناشی میگردد که دنبال مرحمت پروردگار بوده که شاید بخشیده شود زیرا فضای آخرت یک فضای روشن و شفاف است


 


3-  ماهیت  قیامت و آخرت چون یک واقعیت محض است بر این اساس است که حتی گاه بدکاران نیز قسم را به پاکی و نور خداوند یاد می کنند هر چند که خود خداوند هم قسم یاد نموده است به زبان دیگر می توان گفت ماهیت آخرت مانند نور است و پاکی ، که حتی گناهکاران نیز با تن زدن به این آیینه و اقرار و قسم می خواهند خود را با پاکی آن شستشو دهند احمقانه است اگر کور کورانه در این دنیا رفتار نموده و آخرت را به دنیا بفروشیم  و به بهای ناچیزی دنیای فانی و گذرا را با متاع ارزشمند آخرت عوض نمیاییم ، دیدن این همه خوبی ، انسانهای گناهکار را نیز به قسم برای هم مسلکان خویش وا می دارد .


 


4-  ماهیت قیامت چنان است که شناخت کامل از دین و خداوند مهربان را مهیا می نماید و هیچکس عذری برای غفلت ندارد که ادعای اغواهای شیطان را نماید و شیطان روز مرگش قیامت است یعنی زمانی که همه مردم پیدا و برانگیخته شوند ، تازه شیطان به مرگ خویش می رسد ، آیا قیامت و آخرت پایان کار شیطان است ؟ و برای او نیز روز جزایی خواهد بود !؟ قطعا با فرصتی که خداوند به او داده است باید این روز را برای شیطان متصّور شد و یا شاید هم به گناهان او همچون همه مردم در قیامت رسیدگی می شود .


راستی عذاب شیطان که باعث اغوای نوع بشر گردیده چه خواهد بود ؟ و آیا تصور عذاب شیطان قابل تصور است ؟ برای قسم های شیطان که در محضر خدا یاد کرده برای انحراف نوع بشر چه نوع عذابی است ؟


 


 5-  ماهیت قیامت ازنظر ادبیلت مانند (( جمله حالیه )) است و گذشته هر کسی بررسی و برای میزان عذاب مشخص اما آینده در قیامت به جهت کلی مفهومی ندارد در زمانی که ما از جاودانه بودن این روز سخن به میان می آوریم آینده در آن زمان نا معلومی است که اتفاق افتادنش مشخص نیست و بر این اساس است که وعده های خداوندی و پیامبر عظیم الشان و امامان معصوم نقش می بندد وعده های خداوند حکایت از مصداق های عینی قیامت می باشد .


با بررسی این ماهیت ها، نوع قسم و یا حرف قسم و قسم یاد شده و علت آن بررسی گردید باشد که انشالله ذخیره قبر و قیامت همه ما باشد



  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:52 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم


    آیات 1 و2 و3  سوره لیل  


    وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى‏ (1) قسم به شب تار هنگامی که جهان را در پرده سیاهی بپوشاند


    وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى‏ (2) قسم به روز که عالم را به ظهور خود روشن کند


    وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى‏ (3) قسم به مخلوقات خدا که همه  نر وماده هستند


     تا این قسمت آیه اشاره به قسم های خداوند شده است که عبارت است از شب ، روز ، مونث ومذکر ... در باب  قسم توجه به این نکته ضروری است که هر کس به ارزشمندترین چیزها سوگند می خورد و خداوند هم حتما به بهترین و ارزشمند ترین چیزها سوگند یاد نموده است ... شب  و روز ، که چندین بار مورد قسم خدا بوده است ولی از جالبترین نکات سوگندها ،این است که هر سوگند در باب شب وروز با دیگری فرق می کند ... شب وروز کلیتی است که خداوند به کلیت تنها سوگند یاد نکرده بلکه جز های این کلیت نیز به قدری عظیم است که خداوند به آنها سوگند می خورد بر این اساس تا اندازه ای مفهوم آیه ائی که خدا می فرماید اگر همه دریاها مرکب شوند وهمه درختها قلم نمی توانند در باب خلقت خدا بنگارند پی می بریم  ... و مونث ومذکر اصل زوجیتی که در تمام موجودات وجود دارد اصلی که هنوز علم به عمق ان دست پیدا نکرده  1- توجه به اجزای افرینش ،  مثل توجه به زمانهای خاص که در این زمانی  منظور است  که  پرده شب جهان را می پوشاند ( زمان ابتدای شب ) و قسم به ابتدای روز که جهان روشن می شود ...در واقع توجه به زمان و اجزا تذکر دادده شده است ثانیه ، دقیقه ، ساعت ، سال ، قرن که در هر قسمتی از آن تقدیری نوشته می شود اصلا تولد هر انسان تقدیری از جانب خدا که به احسن ترین حالها مقرر می گردد 2- اهمیت مونث و مذکر در نزد خدا ( زوج )


    و اما خداوند این سوگندها را در باب چه مهمی بیان نمودند ؟


    که سعی وکوشش شما مردم بسیار مختلف است( تفاوت انسانها) إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى‏(4) علت این ختلاف؟  آیات بعد اشاره می کند انسانها به دو گروه تقسیم می شوند.فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى‏ وَاتَّقَى‏ (5) وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى‏ (6) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى‏ (7) وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى‏ (8) وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى‏ (9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى‏ (10)


     گروه اول که به نیکوئی تصدیق کردند ( عمل خیر ) وگروهی که نیکوئی را تکذیب کردند ( عمل شر ) نتیجه : گروه اول آسانی عمل در کارها و گروه دوم سختی عمل در کارها


    یک معادله بسیار ساده : حضور انسان در دنیا، سپس کوشش او در عمل و نتیجه این عمل = اختیار


    انسانها بر حسب کوشش به نتیجه مختلف می رسند


    اگر اختیار نبود آیا اولا کوشش متفاوت معنی داشت ؟ و آیا نتیجه متفاوت که خداوند برای رسیدن به آن قسم یاد کرده معنی می یافت ؟‌به آیات دقت کنیم ... خداوند فرموده کارها نفرموده در دنیا یا در آخرت ... پس هر عمل بد باعث سختی در کارها می شود چه دنیوی چه آخروی ...


    تعریف تقدیر بر اساس آیات بالا : خداوند تمام عناصر را از جمله پیدایش شب و روز وزوجیت و میوه و... مسخر انسان ساخته وهمه وسایل هدایت را نیز برای او فراهم ساخته مثل وجود بی نظیر پیامبران ،وحی کتاب و... حال انسان با توجه به این داشته ها واین دنیای نورانی هدایت یکی از دو مسیر ضلالت یا هدایت را انتخاب می کند ... وبا این داشته ها نعمت اختیار به او هدیه شده ومی تواند هر کدام را برگزیند


    به مثال توجه کنیم خداوند در تقدیر فردی 60 سال عمر در نظر گرفته است این فرد با اختیار سوار ماشینی می شود و درحالت مستی رانندگی می کند و بر اساس این عمل اختیارانه تصادف می کند و می میرد ... این مثال رابطه اختیار وتقدیر خداوند را به وضوح روشن می کند ... در روز عاشورا هر دو گروه در شب قدر خود با اختیار یکی از دو راه را انتخاب نمودند و با اختیار خود به تقدیر معنا دادند ... هر شب و روز و هر ساعت و ثانیه می تواند برای انسان شب وروز قدر باشد بنابراین ساده گذشتن از زمان وفرصت ها براری رسیدن به هدف می تواند تاوان جبران ناپذیری به همراه داشته باشد


    سوال : پس همه بیماریها و نداشتن ها به دلیل سعی و تلاش خیر وشر ما است ... بله این آیه بی هیچ تعارفی با انسان همه سختی وراحتی درزندگی را به اعمال انسان مربوط می داند .


    بسم الله الّرحمن الّرحیم


    آیات 1و 2 و3  سوره تین


    وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ (1) قسم به تین وزیتون َطُورِ سِینِینَ (2) قسم به طور سینا وَهذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ (3) قسم به این سرزمین امن


    موارد قسم : تین و زیتون – طور سینا – مکه


    توجه به آفرینش طبیعت – توجه به شهری که مورد تکریم است ( تکریم این شهر به دلیل وجود پیامبران به خصوص پیامبر اکرم بوده ) هر شهری که انسان شایسته ائی در آن باشد قابل ارزش است و موجب سوگند خدا و باید حرمت آنها را نگه داشت ...


    علت قسم : لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (4) انسان را در مقام احسن تقویم (نیکوترین مراتب ) آفرید


    ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ (5) سپس به برگردانیدیم به اسفل السافلین


    إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (6) مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند که برای انها اجر دائمی است


     انسان در بهترین مقام آفریده شده است ... ولی به اسفل السافلین رسید ...چرا ؟ مگر کسانی که ایمان اوردند وعمل صالح انجام دادند


    اختیار = احسن تقویم انسان + ایمان و عمل صالح یا +عمل غیر صالحه و اسفل السافلین


    این احسن تقویم تقدیر انسان است ، خود انسان در بهترین مراتب است همه چیز برای او خلق شده حالا خود سازنده تقدیر اسفل السافلین یا اجر غیر ممنون می شود . هر انسانی قدر خود را خود تعیین می کند .در این باره هم خدا به هیچ موجودی ستم نمی کند ( ظلمت نفسی )


    همه قرآن و همه آیات آن سندی است غیر قابل انکار بر اختیار انسان ، عدل ملکه جاریه در همه هستی است و آیا عدل با جبر قابل تعریف است ؟


     


     




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:52 صبح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم


     


    آیات 2 سوره دخان   و 1 سوره ق   و 75 سوره واقعه    و 33 و 32 سوره مدثر


     


    آیه 2 سوره دخان :  قسم به قرآن و حکمت بیان // حکمت بیان = محتوی روشن که تعلیماتش زنده و معارفش آشکار و خودش دلیل حقانیت خودش می باشد


    آیه 1 سوره ق  :  و قسم به قرآن با مجد و عظمت ( که دیگران ایمان نیاورند ) // مجید = ظاهرش زیباست ؛ محتوایش عظیم ؛ دستوراتش عالی ؛ برنامه هایش حیات بخش ؛ قیامتش حق و اندرزهای محمد بحق است


    آیه 75 سوره واقعه  :  سوگند به مواقع نزول ستارگان // مواقع = در مدار بودن بدون انحراف


    آیات 32 و 33 سوره مدثر : چنین نیست قسم به ماه – و قسم به شب تار چون ( به سحرگه ) باز گردد


      


    واژگاه  :


     مبین  :  بیان کننده ؛ آشکار کننده


    قرآن  : بهم پیوستن ؛ بهم نزدیک شدن ؛ نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر ؛ کتاب آسمانی مسلیمن مشتمل بر 82 سوره مکی و سی دو سوره مدنی


    مجید  : بزرگوارگرامی  ؛ شریف  ؛ بلند پایه


    مواقع  : جمع موقع  ؛ محل وقوع ؛ جای واقع شدن ؛ جای فرود آمدن


    قمر  : ماه  ؛ کره ماه


    ادبر  : جمع دبر  ؛ عقب  ؛ پس ؛ موخر و عقب چیزی ؛ رو برگرداندن  ؛ پشت کردن ؛ پس رفتن ؛ بر گشتگی ؛ تیره بختی ؛ تیره روزی ؛ بر گشت کار ؛ ضد اقبال


    در چهار آیه فوق و بررسیهای  اولیه در می یابیم که دو آیه آن در مقام و منزلت نزول قرآن می باشد و دو آیه بعد در اثبات حقانیت قرآن جهت هدایت بشر بوده  و یا به زبان دیگر اثبات وجود خدا از برهان نظم است .


     


    در آیه 2 سوره دخان خداوند بزرگ به قرآن قسم یاد می کند قسم خداوند به خود قرآن اهیمت نزول آنرا هویدا می کند که در شب قدر نازل گردیده است و این نزول روشن کننده این امر است که هر چیز در حد اعلاء خویش باید از ناحیه خداوند بزرگ و مهربان به ما داده شود و نازل گردد و قرآن در شب قدری به پیامبر اکرم نازل شد یعنی اینکه هر کسی نسبت به قرآن می تواند شب قدری داشته باشد زیرا که قرآن در هر لحظه بر جهان هستی نازل می گردد  توجه کنیم ( می تواند داشته باشد ) یعنی اگر از ظرفیت های وجودی خودمان استفاده کنیم قرآن را به ما هم نازل می کنند و هدیه می دهند اگر نه باز هم از بی کفایتی ماست ؛  که از قرآن چیزی به ما نداده اند و در ادامه آیه می فرماید حکمت بیان است ؛ یعنی چیزی که محتوی روشن و تعلیماتش زنده  ومعارفش آشکار است و این خود بیان کننده آن است ؛ برای نزدیکی به قرآن اصلا جای هیچگونه درنگ باقی نمی ماند با هیچ بهانه ای چون معنای دیگر حکمت آنست که چیزی خود دلیل بر حقانیت خود آن باشد و قرآن از این قاعده مستثنی نیست . و خود قرآن وجود حقی است برای خودش چنین موجودیتی هرگز نمی تواند معطل باقی بماند و یا مورد قسم خداوند بزرگ قرار نگیرد .


     


    در سوره ق آیه اول باز هم قسم به قرآن است اما این بار به قرآنی با مجد و عظمت خداوند قسم یاد می کند قرآنی که ظاهرش زیباست باید به ظاهر قرآن که زیباست دقت داشت که از چه باب به ظاهر قرآن پرداخته است یعنی اینکه اگر ظاهر آنرا با طلا مزین نماییم کفایت می کند ؟ یا باید چون طلا خیره کننده است ظاهر قرآن هم که به آن مراجعه می کنند خیره کننده و جذاب باشد تا بتواند انسانها را مجذوب خویش نماید اگر چنین قدرتی را قرآن نداشته باشد نمی تواند برای هدایت بشر نازل شده باشد باید به حقایق ظاهری قرآن حداقل نائل شد تا بتواند جاذب باشد و عظمت قرآن نیز به این است که دارای محتوای عظیم و دستوراتی عالی و برنامه ای حیات بخش و قیامتی حق  که اندرزهای حضرت رسول اکرم ( ص ) می تواند حق باشد خداوند به این قرآن قسم یاد می کند .


     


    ماهیت این قسم ها به خود قرآن ؛ توجه بیش از حد به قرآن را نشان می دهد آنهم قرآنی که با مشخصات خودش روشنگر خودش می باشد و اهمیت خودش را باز گو می کند  ؛ آیا این حقیقت که خود قرآن به روشنی بیان کرده است می توانست پوشیده بماند برای مردم ؟؟ این سئوال پاسخش را زمان نشان داده است که حتی نزد انسانهای عالم بی حکمت هم پوشیده مانده است و حقایقش روشن نگردیده ؛ مگر کسانی که از دل و جان این کتاب را (( خواسته و خوانده و با آن بر خاسته )) باشند آیا ماهیت چنین قرآنی قسم یاد کردنی نیست ؟ آنهم از ناحیه خداوند مهربانی که بی هیچ چشم داشتی آنرا به ما ارزانی کرده است ؟ آیا منتظر ماندن جواب واقعی آن است که در اعصار گذشته وآینده بدون مراجعه بماند ؟؟ و حقایقش در هاله ای از ابهام باقی مانده تا مفسر حقیقی آن ظهور نماید ؟ یقینا چنین نیست ؛ وقتی که این کتاب تا این اندازه مبین یعنی آشکار کننده و بیان کننده می باشد .


     


    و اما در آیه 75 سوره واقعه و هم چنین آیات  32 و 33  سوره مدثر قسم به ستارگان و مواقع قرار گرفتن آنان است که با نظمی خاص در جهان هستی قرار گرفته اند این از دو جهت قابل تعمق و تعقل است 1- نگرش رو به بالا و آسمان است و این عظمت و بزرگی خالق جهان هستی 2- چیدمان و نظم و ترتیبی است که در این عظمت وجود دارد که اگر غیر از این می بود ذره ای از این عظمت باقی نمی ماند ؛ این نظم حکایت از وجود ناظمی علیم و حکیم در قرآنی مجید و مبین و بزرگوار را دارد .


     


    قرآن علم لدّنی اجمالی است که جامع ملکه حقایق است


     


     




  • کلمات کلیدی :
  • مرزلن ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 9:51 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ